سلام
خب توی ادامه روش بندگی رسیدیم به نوع سوم بندگی !
این افراد خدا رو برای خودش عبادت می کنن. شاید بگید که برای خودش یعنی چی؟! جواب اینه که اینا انقدر خدا رو توی زندگیشون حس کردن که دیگه اصلاً عشقشون شده بندگی برای خدا. همش دنبال این میگردن که ببینن چجوری میتونن کاری کنن که خدا بهشون نگاه کنه و مورد لطفش قرار بده! در به درد دنبال جلب رضایت خدا هستن. (چون من یکی عین خودتونم میدونم که پیش خودتون فکر میکنین که اینا چجوری این طور شدن که دغدغشون شده بندگی و اینجور چیزا !؟؟؟؟).
ببینید چند تا راه وجود داره که خدا رو بیاریم توی زندگی روزمرمون. من راه اصلی رو میگم. که یقین دارم که خلأ این دوره و زمونست. اون راه اینه:
بـــا خـــدا حرف زدن!
توی این دوره و زمونه بیشتر آدم ها دنبال همزبون میگردن. یکی که باهاش درددل کنن، یکی که درباره ی اتفاقات روزمره باهاش صحبت کنن، یکی که صداشون رو بشنوه، یکی که ازش آرامش بگیرن، یکی که هر وقت بتونن باهاش صحبت کنن؛ سر شب، وسط شب، نصف شّب، بوق سّگ، خروس خون صبح ، کله ظهر و....
خب الانه این همزبون تبدیل شده به جنس مخالف(البته از نوع غیر شرعی)!!!
این موجود یاد شده تمام ویژگی های مذکور از جمله اوقات ارتباط رو داره! ولی انصافا یه وقتی از صحبت کردن با شما خسته میشه! نمیشه؟ حالا چرا بازم این نیاز هایی که گفتم واقعا ارضاء نمیشه؟ خودمونیم ارضاء نمیشه دیگه!!!!!!
یکی از دلیلاش اینه که اون طرف حدوده!!! یه وقتی پر میشه. خودش نقص داره .هرچقدر هم مهربون باشه ولی بازم نمیتونه! (به مطلب رابطه دختر و پسر مراجعه شود).
توی این بُحبوحه استرس و تنهایی ولی ...
آغوش کسی بازه !!! یکی که آرامش مطلقه، یکی که در خونش 24 ساعته بازه و بهتر از هر کسی آدم رو درک میکنه!
شب و نصف شب هم نداره ... تازه اون موقع سرش برای هر آدمی توی اون موقعیت مکانی خلوت تره ! میتونه تا ته حرفامون رو بشنوه، خسته هم نمیشه. تازه از شنیدنش به ذوق میاد و ما بیشتر پیشش عزیز میشیم...
حالا به نظرتون ... چیزی نمی گم! با خودتون...
فکر کنم دیگه بس باشه فعلاً!
توی نوشته ی دیگه میخوام بگم که به کمیت اهمیت بدیم یا به کیفیت!!!؟؟ خیلی سوال مهمیه! چون از یه طرف میگیم خوبه که مثلا نماز زیاد بخونیم ... یا یه نماز بخونیم ....... یا کلی چیز دیگه شبیه این ...
حرفاتون رو بگید...
نظرات شما عزیزان:
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(1).gif)
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(27).gif)
ممنون از حضور و اظهار لطفتون.
چند تا از مطالب تون رو خوندم.
خوب بود.
" صداقت " در پشت زبان ساده و خودمانی مطالب تون نمود داره.
موفق باشید.
یاعلی...
داش مال خودته اصن قابل نداره
وب اصلیت که خوب بود و جالب حرف ها ی قشنگی توش نوشته بودی و به طور کلی نو جدید بود از یه زاویه و نگاه دیگه به مطالب نگاه کرده بودی
استفاده کردم
وب جدیدت هم مطالب اش عین قبلی با همون کیفیت بود با این تفاوت که بیشتر باید روش کار کنی
البته با توجه به اینکه فعلا امکان مهاجرت از لوکس بلاگ به اینجا فراهم نیست بهتره این کاری نکنی که خیلی ضربه می خوری
امیدوارم وفق باشی
شاد باشی
![](http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(0).gif)
یاحق
اما 1-من لینکت کردم اگه دوست داشتی منو لینک کن.2-میتونم بپرسم شغلت چیه
3- در مورد مطلبت در باره اهل سنت اگه نقدت از کتب معتبر خودشون یا قرآن باشه خیلی بهتره تا خودت یه جوابی بدی.اینطوری بهتر جواب میده . من هم یه نقد در مورد یه وب سنی داشتم میتونی تو مطالبم پیدا کنی
4-از اینکه باهات و وبت آشنا شدم خوشحالم
به من هم سر بزن
خداحافظ
![](/weblog/file/img/m.jpg)
یکی از اون بنده های بی عیبش...............
ولی حیف که هنوز نتونستم..............
پاسخ: خواستن توانستن است ! البته با خواست اونـــ !!!!!! سعی کنیم خواست اون رو به دست بیاریم !